سخنان ویلیام شکسپیر
چقدر بدبختند آنان که صبر و شکیبایی ندارند؛ مگر نه آن است که زخم ذره ذره التیام مییابد. ویلیام شکسپیر
ترسو قبل از مرگش بارها میمیرد؛ دلیر فقط یک بار طعم آن را میچشد.ویلیام شکسپیر
عجیب است که گوش بشر در مقابل نصیحت کر شود ولی نسبت به چاپلوسی شنوا . ویلیام شکسپیر
موطن آدمی را در هیچ نقشه جغرافیای نشانی نمی توان یافت، موطن آدمی در قلب همه کسانی است که دوستش دارند! ویلیام شکسپیر
چرخ فلک، قایقهایی را به حرکت در میآورد که پارو آنها را به حرکت درنیاورده است.ویلیام شکسپیر
زندگی داستانی است که یک ابله تعریف میکند؛ پر از غوغا و هیاهو اما نامفهوم.ویلیام شکسپیر
زندگی کمدی است برای کسی که فکر می کند و تراژدی است برای کسی که احساس می کند. ویلیام شکسپیر
اگر غبطه خوردن به عزت و شرافت گناه است پس من مجرمترین روح زمینم. ویلیام شکسپیر
چیزی نداشته باشی؛ چیزی برای از دست دادن نداری. ویلیام شکسپیر
ظن و گمان همیشه در کمین ذهن گناهآلود است. ویلیام شکسپیر
جهنم خالی است چون همه دیوها اینجا هستند. ویلیام شکسپیر
مگر پرتو شمع تا کجا میرسد؛ مرگ خوب هم در این دنیای حرف نشنو همین قدر میدرخشد. ویلیام شکسپیر
من در قید خوشنودی تو، با جوابی که میدهم، نیستم. ویلیام شکسپیر
اگر انجام دادن، به اندازه دانستن نیک از بد آسان بود، نمازخانهها کلیسا بودند و کلبه درویشان قصر پادشاهان. ویلیام شکسپیر
اگر توانستی با نگاه به بذرهای زمان بگویی کدام جوانه میزند و کدام نمیزند، بعد با من حرف بزن. ویلیام شکسپیر
نه خوب است و نه بد؛ فکر ماست که از آن خوب یا بد میسازد. ویلیام شکسپیر
زندگی به اندازه یک داستان تکراری که گوش گنگ مرد خوابآلود را میآزارد خستهکننده است.ویلیام شکسپیر
مثل امواج که به سوی ماسههای ساحل شتابانند لحظات ماست که برای رسیدن به پایان بیقرارند. ویلیام شکسپیر
ای خدا، ای خدا! تا کی اسیر پلیدی [ناشی از] دروغ بمانیم. ویلیام شکسپیر
عشق جوانتر از آن است که بداند وجدان چیست. ویلیام شکسپیر
دختران هیچ نمیخواهند جز شوهر و وقتی به دست آوردند همه چیز میخواهند. ویلیام شکسپیر
هر که سرگیجه دارد فکر میکند دنیا دور خودش میچرخد. ویلیام شکسپیر
آدمها پنجره را به روی طلوع خورشید میبندند. ویلیام شکسپیر
غرورم با ثروتم از دست رفت. ویلیام شکسپیر
چه غم شیرینی است جدایی. ویلیام شکسپیر
شیطان برای رسیدن به مقصودش به کتاب آسمانی هم استناد میکند. ویلیام شکسپیر
گوشهایت را به همه بسپار اما صدایت را به عدهای معدود. ویلیام شکسپیر
به افکارت زبان نده. ویلیام شکسپیر
ظرف که خالی باشد صدای بیشتری دارد. ویلیام شکسپیر
دوران طلایی پیش روست نه پشت سر. ویلیام شکسپیر
اگر اشکی داری آماده شو تا آن را فرو بریزی. ویلیام شکسپیر
دیوانه، عاشق و شاعر از یک قماشند: هر سه اهل خیال. ویلیام شکسپیر
محتوای جاهطلبی بهمثابه سایه رؤیاست. ویلیام شکسپیر
هنوز هنری خلق نشده که افکار را از روی صورت بازسازی کند.ویلیام شکسپیر
هر کس باید با شکیبایی نتیجه رفتارش را تحمل کند.ویلیام شکسپیر
وزن دشمن را بیشتر از آنچه به نظر میآید حساب کن. ویلیام شکسپیر
سه ساعت زودتر بهتر از یک دقیقه دیرتر. ویلیام شکسپیر
برای آن که کار درست بزرگی انجام بدهی، اشتباه کوچک مرتکب شو. ویلیام شکسپیر
آن که تاج بر سر دارد، بیقرار سر بر بالین گذارد .ویلیام شکسپیر
محکوم زمانیم و زمان محکوم گذشتن. ویلیام شکسپیر
هر آنچه گذشت مقدمه است.ویلیام شکسپیر
وقتی پدر به پسر چیزی میدهد هر دو میخندند؛ وقتی پسر به پدر چیزی میدهد هر دو میگریند. ویلیام شکسپیر
وقتی غم میآید، فقط با یک مأمور مخفی نمیآید بلکه با چند لشکر از راه میرسد.ویلیام شکسپیر
آهسته و عاقلانه! آنان که تند میدوند سکندری میخورند.ویلیام شکسپیر
زاده شدن همچون ربوده شدن است، که بعد از آن به عنوان برده فروخته میشوی. ویلیام شکسپیر
یه رفیق تو دربار بهتر از دهشاهی تو کیف جیبیه. ویلیام شکسپیر
یه احمق فکر میکنه عاقله اما یه عاقل میدونه که احمقه.ویلیام شکسپیر
خوبی زیادی هم بد از آب درمیاد. ویلیام شکسپیر
بهتره احمق با حضور ذهن باشی تا با حضور ذهن احمق.ویلیام شکسپیر
آدم تبهکار میرود ولی شرش بعد از او میماند. ویلیام شکسپیر
آن کس که جرأت انجام کارهای شایسته دارد، انسان است. ویلیام شکسپیر
آن کس که مال مرا بدزدد، چیز بی ارزشی را ربودهاست، اما آنکه نام نیک مرا برباید، جزئی از وجود مرا میبرد که او را غنی نمیکند اما در واقع مرا حقیر میسازد. ویلیام شکسپیر
آیا میدانید که انسان چیست؟ آیا نسب و زیبایی و خوشاندامی و سخنگویی و مردانگی و دانشوری و بزرگمنشی و فضیلت و جوانی و کرم و چیزهای دیگر از این قبیل، نمک و چاشنی یک انسان نیستند؟ ویلیام شکسپیر
از دست دادن امیدی پوچ و آرزویی محال، خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است. ویلیام شکسپیر
اگر در این جهان از دست و زبان مردم در آسایش باشیم، برگ درختان، غرش آبشار و زمزمه جویبار هریک به زبانی دیگر با ما سخن خواهند گفت. ویلیام شکسپیر
اگر دوازده پسر داشتم و همه را به طور یکسان دوست میداشتم و یازده پسرم را در راه میهن قربانی میکردم، بهتر از این بود که یکی پس از دیگری در بستر خواب بمیرند. ویلیام شکسپیر
امان از وقتی که مردم، دزد عقل را به گلوی خود بریزند، منظور از دزد عقل، مشروبات الکلی است، واقعأ که هیچ عاقلی این کار را نمیکند. ویلیام شکسپیر
اندیشهها، رؤیاها، آهها، آرزوها و اشکها از ملازمان جداییناپذیر عشق میباشند. ویلیام شکسپیر
ای فتنه و فساد، تو چه زود در اندیشه مردان نومید رخنه میکنی. ویلیام شکسپیر
بدیهای ما در دنیا به یادگار میماند و خوبی هایمان همراه با ما به گور میرود. ویلیام شکسپیر
بذلهگویی برازندهترین لباسی است که در یک مجلس میتوان پوشید. ویلیام شکسپیر
برای دشمنانت کوره را آنقدر داغ مکن که حرارتش خودت را نیز بسوزاند. ویلیام شکسپیر
برای لذت بردن کافیست اندکی احمق باشی. ویلیام شکسپیر
به دست آور آنچه را که نمیتوانی فراموشش کنی و فراموش کن آنچه را که نمیتوانی بدست آوری. ویلیام شکسپیر
تردیدهای ما خائنینی هستند که با نصایح خود، ما را از حمله به دشمن باز میدارند، درحالی که تصمیمی راسخ و حملهای به موقع میتواند فتح و پیروزی را نصیب ما سازد. ویلیام شکسپیر
تملق خوراک ابلهان است. ویلیام شکسپیر
جاییکه تخم محبت کاشته شود، شادمانی میروید. ویلیام شکسپیر
جوانی و پیری با یک دیگر قابل مقایسه نیستند. جوانی مایه نشاط و سعادت است و پیری موجب فلاکت و حسرت. جوانی نیمروز زندگانی است و پیری شبانگاه ظلمانی. جوانی دوره خودنمایی و شجاعت است و پیری روزگار ترس و مذلت، جوان چون آهوی وحشی با نشاط و غرور در وادی زنگی میدود و پیر چون مردی لنگ آهسته و با هزار زحمت ، قدم برمیدارد. ویلیام شکسپیر
جوانی جرعهای است فرحانگیز ولی حیف که به پیری آمیخته است. ویلیام شکسپیر
چراغ کوچکی در شب، تاریکی را میشکافد و به اطراف نور میدهد، کار خوب اگرچه کوچک و ناچیز باشد در نظر من کوچک و ناچیز نیست. ویلیام شکسپیر
در سرتاسر اعمال بشر، جزر و مدی موجود است که اگر آدمی در مجرای آن واقع شود، به ساحل سعادت میرسد وگرنه سراسر عمر وی در گودالهای بدبختی و فلاکت سپری خواهد شد. ویلیام شکسپیر
در سینه خود شرارهای آسمانی دارم که نامش وجدان است.ویلیام شکسپیر
دشمنان بسیاری دارید که نمیدانند چرا دشمن شما هستند ولی همچون سگ های ولگرد هنگامی که رفقایشان بانگ بردارند، آنها نیز پارس میکنند. ویلیام شکسپیر
دنیا مانند یک تماشاخانهاست، هرکس رل خود را بازی میکند و سپس مخفی میشود.ویلیام شکسپیر
دوستی نعمت گرانبهایی است، خوشبختی را دوبرابر میکند و از بدبختی میکاهد. ویلیام شکسپیر
دنیا، سراسر صحنه بازی است و همه بازیگران آن به نوبت میآیند و میروند . نقش خود را به دیگری میسپارند. ویلیام شکسپیر
دیدن و حس کردن، وجودداشتن است، زندگی در اندیشهاست. ویلیام شکسپیر
دیوانه خو
نظرات شما عزیزان:
چتـــــــــــرت خــــــــــــــداست
بگذار از سرنوشـــــــــــــت هرچه می خواهد ببـــــــــارد.