متن های خیلی قشنگ از دکتر علی شریعتی
زندگی چیست ؟ اگر خنده است چرا گریه میكنیم ؟ اگر گریه است چرا خنده میكنیم ؟ اگر مر گ است چرا
زندگی می كنیم ؟ اگر زندگی است چرا می میریم ؟ اگه عشق است چرا به آن نمی رسیم ؟ اگه عشق نیست چرا عاشقیم
حق و باطل
اگر در صحنه حق و باطل نیستی، اگر شاهد عصر خودت و شهید حق بر باطل نیستی، هر جا كه میخواهی باش. چه به شراب نشسته و چه به نماز ایستاده. هر دو یكیست
روزی یکی از سربازهایی که نگهبان سلول من بود, سوال کرد تو را برای چی گرفته اند؟
اسلحه داشتی؟ جواب دادم : بله. پرسید چندتا داشتی؟ جواب دادم : دو سه تا. پرسید مارکش چه بود؟ گفتم : خودکار
دکتر علی شریعتی
سالها اينچنين گذشت و هر چه مينوشيدم تشنه تر ميشدم و هرچه ميخوردم گرسنه تر و هرچه ميگفتم ساكت تر و هرچه ميشنيدم بي جوابتر و هرچه مشهورتر گمنام تر و هرچه شلوغتر تنهاتر و هرچه غنيتر محتاج تر و هرچه آشنا تر بيگانه تر... تا... يقين كردم اينجا جاي من نيست
در این شهر صدای پای مردمانی می آید که همچنان که تورا می بوسند طناب دار تورا می بافند. مردمانی که صادقانه دروغ می گویند…
امیدوارم که خوشتون اومده باشه ....راستی نظر یادتون نره
...باشه دوستای گلم
نظرات شما عزیزان: